مردی از تبار راستان
در دوازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 هجری شمسی آیت الله استاد مرتضی مطهری توسط گروه تروریستی فرقان به درجة رفیع شهادت نائل آمد. شهید مطهری به سال 1299 شمسی در فریمان خراسان متولد شد و در مشهد و قم نزد اساتیدی هم چون آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری ، سید محقق داماد و سید حسین طباطبایی بروجردی شاگردی کرد. استاد مطهری در طول تحصیلات خویش در حجره ای محقر زندگی می کرد . او از سال 1319 شمسی به محضر درس امام خمینی «ره» راه یافت و مدت دوازده سال نزد ایشان فلسفه و عرفان آموخت . در سال 1334 شمسی ، از سوی دانشگاه تهران برای تدریس در دانشکدة الهیات و معارف اسلامی دعوت به همکاری شد و از آن پس مدت 23 سال تدریس در این دانشکده را به عهده داشت . ایشان در پی حوادث 15 خرداد 1342 دستگیر ، زندانی و ممنوع المنبر گردید. در جریان شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ، استاد شهید مطهری فعالانه در جهت رهبری حرکت های جامعه قرار داشت. سرانجام این استاد توانا که امام خمینی «ره» ایشان را ثمرة عمر خویش خواندند توسط گروه منحرف و تروریستی فرقان ، به هنگام خروج از جلسه شورای انقلاب مورد اصابت گلوله قرار گرفته ، به شهادت رسیدند.
در مورد شخصیت استاد شهید مرتضی مطهری ، حرف ها و حدیث های فراوانی شنیده ایم اما در سالگرد شهادت آن بزرگوار به جاست که نکته هایی را که برای ما آموزنده ترند مرور کنیم
.الف
– شهید مطهری به معلمین بزرگوارش بسیار احترام می گذاشت . مثلاً در مورد معلم اخلاقش که امام خمینی «ره» بود می فرماید : «درس اخلاقی که به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می شد ، مرا سرمست می کرد . بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آنچنان به وجد می آورد که تا دوشنبه یا سه شنبه هفته بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم شکل گرفت. من همواره خود را مدیون او دانسته و می دانم . راستی که او «روح قدس الهی » بود.ب
– بسیاری از کسانی که با مسائل جوانان آشنا هستند ، اعتقاد دارند که کتابهای شهید مطهری علاوه بر اینکه پاسخ بسیاری از پرسش ها را در بر دارد ، راه حل مسایل و مشکلات دیگر را هم نشان می دهد ، به گونه ای که اگر کسی در یک سیر مطالعاتی درست و حساب شده و با کمک معلّمی آگاه و دلسوز به مطالعة کتابهای ایشان بپردازد ، کمتر مسئله ی اسلامی ممکن است برایش پیش بیاید که در پاسخ به آن ناتوان باشد.ج
- شهید مطهری خصوصیات شخصی جالبی داشته اند که هر یک از آنها می تواند درس زندگی و موفقیت باشد.مثلاً
:- ایشان همیشه با وضو بودند و توصیه می کردن که همیشه با وضو باشیدبه طبیعت خیلی علاقه داشتند و در محیط های طبیعی به تفکر می پرداختند
.شب ها قبل از خوابیدن چند آیة قرآن می خواندند
.به فقرا و مستمندان کمک می کرد
.به پدر و مادر و معلم های شان خیلی احترام می گذاشتند
.مطالب خوبی را که در کتابها مطالعه می کردند ، یادداشت می کردند
.د
– یکی از جنبه های قابل توجه و درس آموز استاد مطهری که می تواند سرمشق بسیار خوبی برای تمام کسانی که می خواهند در بررسی و حل مسائل – خصوصاً مسائل اسلامی – به روش علمی عمل کنند باشد؛ شیوة تحقیق استاد مطهری است . قطعاً می توان گفت یکی از بزرگترین رموز موفقیت ایشان در شناخت و معرفی اسلام ، شیوة منظم در تحقیق بود. خود او بارها این نکته را متذکر می گردید که خوب طرح کردن سؤال و درک اشکال خود قسمت بزرگی از حل مساله است . شیوة صحیح بررسی مسائل در تمام کتابهای استاد به چشم می خورد. در مورد روش صحیح مطالعه ، استاد شهید چنین می فرماید :« ....
انسان کتاب را بار اول به قصد لذت می خواند ، در این صورت نمی تواند در مورد مطالعه کتاب ، حساب و قضاوت کند ، دور دوم می خواند ، حتی قوی ترین حافظه ها نیازمند است که یک کتاب مفید را لااقل دو بار پشت سر هم بخواند ، پس از آن ، مطالب را تجزیه و تحلیل و دسته بندی می کنند و هر مطلبی را با توجه به اینکه از چه دسته مطالب است به حافظه می سپارد ، بعد کوشش می کند که کتاب دیگری را در دستور مطالعه قرار دهد که در موضوع پیشین است . حتی الا مکان تا از موضوعی فارغ نشده است و در حافظه به صورت روشن و منظم سپرده است وارد موضوع دیگر نشود . اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک سرگرمی مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر بپردازد.انسان رشید کتابها و مطالبی را که بر خود لازم می داند جمع می کند آنها را مکرراً مطالعه و دسته بندی و سپس خلاصه می کند
. خلاصه را یادداشت و به حافظة خود می سپارد ، بعد به موضوع دیگر می پردازد . چنین فردی اگر حافظه اش ضعیف هم باشد از آن حداکثر استفاده را می کند و مثل کسی می شود که کتابخانة منظمی با قفسه های مرتب دارد کتابخانه ای که هر قفسه اش به کتابهای معینی در رشتة خاص مربوط می شود به طوری که هر کتابی را که بخواهد فوراً دست می گذارد روی آن و آن را می یابد اما اگر غیر از این باشد همان آدمی است که کتابخانه ای با هزارها کتاب داشته باشد اما کتابها را روی هم ریخته است هر وقت کتابی را بخواهد دو ساعت باید دنبالش بگردد تا پیداکند...«
سه نامه از میان نامه های شهید مطهری »به دخترشان
:نور چشم عزیزم دختر گرامیم
... خانم مطّهریسلامت و سعادت تو را از خداوند متعال همواره مسئلت داشته و دارم
...
فرزند عزیزم می گویند :مرد خردمند هنر پیشه را عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن با دگری تجربه بردن به کار
ولی بعضی افراد آن چنان زیرک و باهوش اند که گویی دوبار به دنیا آمده اند و این بار دوم است و بعضی افراد چنانند که با چند بار به دنیا آمدن هم تجربه نمی آموزند و من امیدوارم و از خداوند مسئلت دارم که تو و سایر فرزندانم از گروه اول باشید
....
دختر عزیزم خداوند متعال می فرماید:« لئن شکرتم لازیدنّکم ولئن کفرتم ان عذابّی لشدید » یعنی اگر نعمتی که به شما دادم قدر دانستید و حق شناسی کردید بر نعمات خودم بر شما می افزایم و اگر دچار طغیان و سرکشی و کفران شدید ، نقمت جانشین نعمت می کنم . امید و آرزوی من این است که همة فرزندانم قدردان نعمت ها و تفضّلات الهی باشند تا روز به روز خداوند بر تفضّلات خود و نعمات خود بیفزاید .مرتضی مطهری
5/7/56
به پسرشان
فرزند عزیزم : نور چشم مکرّم ، آقای علی آقا مطّهری وقفه الله لما یحب و یرضی .
از خداوند متعادل ، سلامت و موفقیّت و حسن عاقبت تو را مسئلت دارم
....
فرزند عزیزم ، دوستان و رفقایت ، بالخصوص هم اطاقی هایت را از طرف من سلام برسان ، اگر با هم به تهران آمدید آنها را به منزل بیار ؛ موجب خوشحالی و مسرّت ما است. در انتخاب دوست و رفیق فوق العاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است ، همچنین در مطالعة کتاب هایی که به دستت می افتد بر اطّلاعات اسلامی و انسانیت بیفزا . اگر جلسات خوبی در تبریز هست شرکت کن . اگر کتابی از این دست لازم شد پیغام بده تا برایت بفرستیم . حتّی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول می کشد مضایقه نکن و ثوابش را هدیة روح مبارک حضرت رسول اکرم (ص) بنما که موجب برکت عمر و موفقیّت است . انشاء الله . لازم به یاد آوری نیست که در انجام فرائض دینی نهایت دقّت را داشته باش...والسلام علیکم و رحمه ا
...مرتضی مطهری
19/2/56
به پدرشان
روحی فداک . امید و آرزو و درخواستم از درگاه خداند متعال همواره این بوده و هست که سایة مبارک آن قبلة مکرّم معظّم را بر سر همة ما باقی بدارد و به همة ما توفیق دهد که مشمول دعوات خیریّة شما بوده باشیم و به لطف و عنایات خود آن دعاها را دربارة ما با همة عدم قابلیّت مستجاب فرماید. بِمُحمّد و آله الطّاهرین
...
خدا را شکر می کنم که در زندگی محتاج نیستم ، روزی کفاف دارم ، به سلامتی و بهداشت خودم و فرزندانم می رسم ، وظایف دینی خود را به لطف خدا انجام می دهم ، به کار ، تحصیل و تربیت فرزندانم رسیدگی می کنم ، من بر کار مسلّطم نه کار بر من ، علی الظّاهر در جریان زندگی مظالمی به گردنم نمی آید ، نانی که می خورم نان کار و زحمت است ، آبرو و احترامم محفوظ است .مرتضی مطهری
5/7/44
استاد مطهری عزیز
شکسته و بریده باد دست آنانی که با تبر ترور ، بی رحمانه قامت استوار و تنومند تو را به خاک افکندند و با سر مذاب ، مغز تو را که عصارة عمری تلاش و تجربه و آموختن و اندوختن بود ، نشانه گرفتند و قلب تو را که برای اسلام می تپید از کار انداختند.
راهت پر رهرو باد
.سلام بر معلم
سلام بر جانشین انبیاء ، سلام بر دارندة آسمانی ترین عشق ها ، سلام بر تربیت کنندة پاکیزه ترین و نیرومندترین نسل ها ، سلام بر فرشتة خاک نشین و سلام برمهرو رنج
ای معلم !تو را در کجا تماشا کنم ؟
در بهشت زیبای خدا که جایگاه انبیاء و اولیاء است ؟
یا در افلاک ، که قرار گاه فرشتگان بی گناه است ؟
یا در این جهان خاکی و در حریم پاک وطن ، به هنگام رنج بردن و خون دل خوردن ؟
ای معلم عزیز! هر گاه تجلّیات با عظمت و پدیده های مقدسی را می بینم، نمی دانم چه حالی می شوم ، که بی اختیار ، به یاد مقام آسمانی تو می افتم ! هرگاه بر شکوه و عظمت آسمان مینا رنگ و ستاره های ابهام آمیز می نگرم ، هر دم مجد و جلال دریاها و اقیانوس های بی انتها را به خاطر می آورم . هر وقت ابهّت و صفای دشت ها و جنگلهای فرح انگیز را به یاد می آورم . نمی دانم چه احساسی می کنم که بی اختیار به یاد عظمت روح و صفای دل و بزرگی مقام تو می افتم !
آیا تاکنون طبیعت شکوهمند و غرق گشته در زیبایی و صفا را از قلّة کوه ها تماشا کرده اید ؟ آیا دشت های بهشتی و بوستانهای با صفا را ؛به هنگام سحر مشاهده کرده اید ؟ آیا احساس می کنید که پاکی و صفای دشت ها ؛ تا چه اندازه با صفای قلب معلم مشابه است ؟
آری ، روح آسمانی معلم ، از پاکی و صفا سرشته ، با عظمت و وقار لبریز گشته و با مهر و وفا آکنده است
.معلم سایة لطف خداست و یا فرشتة رحمتی است که به هوا داری سعادت و نیک بختی فرزندان جامعه خلق شده است
. معلم عاشق بی آزاری است که تنها به دانش آموزان خود عشق می ورزد. معلم پروانه ای است که از زحمت سوخت پروا ندارد . انسان مقدسی است که سرا پای وجودش از فداکاری و زحمت ساخته شده است و به خاطر همین رنج ها و فداکاری هاست که گاهی ، قهرمان ها به وجود می آیند ، نابغه ها پیدا می شوند ، دانشمندان پا به صحنه می گذارند ، پزشکان و مهندسان پدید می آیند ، مخترعین و مکتشفین و متفکرین و متعهدین خلق می شوند ، آری ، همه کس شخصیت خویش را پس از پدر و مادر ، مدیون رنج ها و فداکاری های معلم می داند .پس هرگز نمیر ، معلم عزیز
مقام معلم
عجب عالمی است عالم با صفای معلم
عجب مکتبی است مکتب با وفای معلم
چو ایزد بنامید خود را معلم
زبان کی تواند بگوید ثنای معلم
بگفتا نبی من بُعْثتُ معلم
به از این نباشد مقامی برای معلم
بود او چراغ خرد ، رهنمای سعادت
بسی ره که روشن شده از صفای معلم
جهان زنده گردد ؛ ز نطق و بیانش
رسد گر به عالم ؛ صدای رسای معلم
به هر محفلی کو قدم می گذارد
دل و دیده روشن شود ، از لقای معلم
جهان گر به پایش ، همه دُر بریزد
مشخص نگردد ، مقام و بهای معلم
سزد گر نمایی تو جان را نثارش
نداند کسی تا چه حدّ است جز ای معلم
ز علم و ز عالم ، بود تا نشانی
نبینی تو هرگز به عالم ، فنای معلم
بدین گفته ها ، گر به دل آشنایی
طلب کن ز حق گل بقای معلم
آری معلم بر اوج جان ها خطّ دانش و ایمان می نگارد و در ضمیر پاک دانش آموزان ،نقش فطرت را برجسته تر می سازد و با خامة تعلیم جامة تربیت بر اندام روحشان می پوشاند و با کاشتن بذر عفاف و صداقت و تعهّد در دل ها ، ارزش فوق مادی می آفریند
.تلاش صبورانه و دلسوزانة معلمان و مربیّان متعّهد در بارور ساختن نهال های انقلاب ، جریان آب زلال در بوستان فرهنگ و عرفان است
.پیامبر گرامی اسلام
(ص) : خشم فاطمه ، خشم خدا و خشنودی او خشنودی خداست.شهادت حضرت فاطمه زهرا
(س)داغ غمت هنوز هم تازه است
. ای همسفر رنج های علی !ای به خاک آرمیدة افلاکی
!شهادتت به
«حق» شهادت می دهد و رفتنت رفته ها را به یاد ها می آورد.خفتنت در خاک تیره ، خفتگان تیره روز را بیدار می کند
.فرار پنهانت ، پنهان ها را آشکار می کند
.گریه هایت ، از خنده های ناحق پرده بر می دارد
.ایّام فاطمیّه ، دل های عاشق و بی قرار
«سرود غم » می خواند و منظومة اندوه می سراید.«
فاطمیه» فصل و موسم داغ های علی است.در سوگ زهرا ، آسمان دل ما ابری و هوای چشمانمان بارانی است
.شیعه امروز در فاطمیّه ای به وسعت ایران ، سر بر شانة
«مظلومیت » می گذارد و اشک می ریزد .ایام فاطمیّه ، فهرست غم ، سند مظلومیت و ادعانامة شیعه است
آری
«
حیا » رشحه ای از شرم والای اوست که بر گل می نشیند.«
عفاف» قطره ای از دریای موّاج فصال شایستة اوست که موج می آفریند.«
کمال» سر بر آستان او می ساید.«
ادب» درس از مکتب او می گیرد.«
حجاب» از فاطمه آبرو دارد.«
عبادت» انیس شبانه روزی لحظات فاطمه است.فاطمه
«کوثر» همیشه جاری است.و فیض جوشان این کوثر ، تا دامنة قیامت ، همواره جاری است و نیکی و خیر خود را مدیون این دریای کرم و ابر کرامت می داند
.فاطمه گوهری یکتاست که در صدف عصمت پرورده شد
.در سوگ زهرای اطهر ، آسمان دلمان ابری و هوای چشمانمان بارانی است
.سلام بر جان خدایی فاطمه ، که فراق پیامبر را بیش از دو ماه تاب نیاورد
«
عفت» اگر معنا یافته است از رفتار فاطمه است.«
حیا» اگر هست ، یادگار اوست. «صبر» اگر در «زینب» تجلی یافته ، اثر تربیت «زهرا» است . «زهد» اگر درسی باشد ، باید در کلاس «امّ الحسنین» آموخت . «عاطفه»اگر مشقی باشد ، سرمشق آن از «امّ ابیها » است.کدام فضیلت را می توان نام برد که نمونة اعلایش در حیات فاطمه
(س) نباشد ؟!ای زهرای پاک
! ای نمونه بودن ، ای اسوة ایمان ، ای گوهر عفّت بر گردن ، ای مرجان های حیا در دامن ، ای دُرهای گرانبها در سخن . ای یادگار پدر ، ای همسر علی ، ای مادر زینب !ای دختر پیامبر !از کلامت ، حکمت می بارد و از رفتارت صداقت و ایمان می تراود
. عبادت قدسیان را داشتی و سیمای ملکوتی است ، یاد آور ملکوت خدا بود و عمر خویش را در راه خدا ، وزندگی را در مسیر اسلام به سر آوردی. نمونه ای از یک همسر و الگویی برای مادران بودیای زهرای مرضیه ، در دوران کوتاه خویش ، آینه ای به بلندای ابدیّت در منظر همگان قرار دادی ، تا کمال برین و جمال برتر را در آن بنگرند
فاطمه ، ای گل پر پر پیامبر ، شقایق سیلی خوردة بوستان حق ، مادر عصمت ، دختر رسالت و بانوی نمونة مکتب ؛
شفیع ما باش ؛ تا در محشر فردا سربلند باشیم
.
در سوگ حضرت فاطمه
(س)عرشیان در سوگ فاطمه
(س) نالانند ، فرزندان فاطمه (س) ناباورانه پیکر مطهر و بی جان مادر را در آغوش کشیده ، معصومانه می گیرند و با ذره ذرة وجودشان از مادر می خواهند که بار دیگر با آنان سخن بگوید ، اما پیکر ظلم کشیدة فاطمه (س) همچنان ساکت است.ماه با شرمساری ، خود را پشت ابرهای سیاه پنهان ساخته تا شب ، چنان همة مدینه را بپوشاند که کسی نبیند و نداند که پیکر پاک دختر رسول خدا
(ص) بر روی دستان مبارک امام علی (ع) به سوی کدامین خاک می رود .شب که همیشه با ناله های علی
(ع) آشناست ، حال شاهد مظلومیت اوست و زمزمه های حزن انگیزی که – در غم از دست دادن فاطمه – از عمق وجود مولا(ع) بر می خیزد ، لحظه ها آرام و قرار ندارند. گویی از آن می ترسند که بغض علی (ع) بترکد و آسمان فرو ریزد .کوچه های تاریک مدینه ، شرمگین از امانت داری خود ، در سکوت مرگ آوری فرو رفته اند ، ملائکه ، مدینه را سرزنش می کنند
.مگر رسول خدا
(ص) نفرموده بود که فاطمه پارة تن من است ؟وای بر تو ای مدینه که چه بد امانت داری بودی
!زمین ،حضور گامهای آرام علی
(ع) را حس می کند ، همان گامهایی که هر گاه به حرکت در می آید ، زمین و زمان از هیبت آن بر خود می لرزید ، همان گامهایی که برای یتیمان آشنا بوده و هر گاه خش خش گام علی (ع) را در دل شب می شنیدند ، نور امید وجودشان را پر می کرد.و حالا علی
(ع) است و شب و تنهایی و پیکر مطهر همسر و ناله های معصومانة فرزندان و به اندازة تمام جریان غم و بغضی که گلوی حضرتش را می فشارد و خیل ملائکه که آمده اند تا در این تنهایی غمخوار مولا (ع) باشند ...فرزندان فاطمه
(س)آخرین وداغ را با مادر می کند و پیکر مطهر زهرای مرضیّه با خاک آشنا می شود و روح پاکش به پدر بزرگوارش رسول خدا(ص) می پیوندد و خاک ، چنان به وصیّت فاطمه (س) وفادار است که اثری از قبر باقی نمی گذارد.حزن و اندوه چنان بر وجود مولای متقیان ، اسوة صبر و ایمان و شجات غلبه می کند که اشک از دیدگان مبارکش سرازیر می شود
. علی (ع) روی مبارکش را به سوی قبر پیامبر (ص) برمی گرداند و با او درددل می کند :«
السلام علیک یا رسول الله »... فاطمة تو ، نور دیده ات امشب به زیارت شما آمده ...خداوندن اینگونه مُقَدَّر ساخته که در میان اهل بیت ، فاطمه زودتر از دیگران به تو بپیوندد
.... یا رسول الله اکنون امانت خویش را از من باز گرفتی .... بعد از فاطمه (س) اندوه همیشه با من خواهد بود و شبهایم به بیداری خواهد گذشت و این حزن و اندوه با من خواهد بود تا وقتی که خداوند برای من نیز سرایی را – که تو در آن مقیم هستی – اختیار کند . ...یا رسول الله در سینه ام اندوهی است که آزارم می دهد
.... چقدر زود بین من و فاطمه جدایی افتاد ...اکنون تو ، خود از غم هایی که برسینة فاطمه ات نشسته بود از او بپرس
...غم هایی که نمی توانست به کسی بگوید
....
زینب
(س)زینب است و یک وسعت تاریخ ، حریّت و شجاعت
.زینب است و یک آغوش معطّر ، عفاف و حیا
.زینب است و یک دهان فریاد و خروش بر ضدّ ستم و افشاگری بر ضدّ سلطة فریب
!مردانمان ، از دو درس جوانمردی می آموزند ، زنانمان ، در مکتب او ، الفبای دینداری و حق مداری و دفاع از امام و رهبر و پرستاری از روح های خسته و دل های آزرده می آموزند
.ای زینب
(س) ، ای تندیس صبر و وفا ! حدیث وفا را از روزی آموختیم که پروانه وار ، گرد شمع حسین می چرخیدی و خود را به آتش این عشق می زدی .«
صبر» را از تو آموختیم ، که از دریای خون گذشتی و شهادت 72 ستاره را با چشم دیدی و بر پیکر خورشید و خنجر خونین بوسه زدیای زینب ، ای آینة
«فاطمه نما» !اگر تو نبودی ، موج خون های کربلا ، فراتر از آن دشت سرخ نمی رفت
.اگر خطابه های حماسی تو نبود ، فریاد شهیدان ، در هیاهوی شادی و سرمستی کوفیان و شامیان گم می شد
. اگر تو نبودی « کتاب شهادت » را چه کسی تفسیر می کرد ؟«
پیام خون » را چه کسی به خفتگان بستر غفلت می رساند ؟ای زینب ، ای پرستار کربلا
!ای زینب ، ای اسوة همسران و مادران و خواهران و دختران
«شهداء» !ای زینب
! ای دختر ولایت ، ای خواهر شهادت ، ای الگوی صبوری !نامت ، هماره درس آموز باد
.و یادت همیشه الهام بخش
« عزّت و شرف » .«
زینب » آن شیر زن ، آن « اسیر آزادی بخش » از خون حسین علیه السلام پتکی ساخت و بر سر خفتگان « شهر افسون» یزید ساخته فرو کوفت و وپیام آن تارهای جوشان و مقدس را به گوش همة بی خبران و اغفال گشتگان رساند .«
زینب » زینت پدر بود ، یار برادر، رسول خون شهید ، مفسر کتاب کربلا و مبیّن درس های عاشورا ...اگر خطبه های شور گستر زینب نبود ، کربلا فراموش شده بود
.اگر آن سخنرانی های افشاگر نبود ، خون شهدا هدر می رفت
.و
... اگر آن تبیین ها و تفسیر ها نبود « عاشورا » تحریف می شد .اگر خطابة زینب نبود ، کتاب عاشورا ، بدون نتیجه گیری خاتمه می یافت
.اگر زینب نبود ، جلد دوم
« دفتر خون » نگاشته نمی شد.زینب ، پیک انقلاب و پیام گزار خون شهدا بود
.زینب ، اسیری بود آزادی بخش ، که آزادی را ، با اسارت خویش برای ملّت به ارمغان آورد و آزادی را از
« اسارت » آزاد کرد.پس از شهادت ، مرحلة دوم نهضت عاشورا به دوش زینب
«س» و سجّاد (ع) و اسیران اهل بیت بود. این آزادگان ، رسالت تفسیر خون و شهادت را به دوش گرفتند و درس « آزادی » در «اسارت » را به همة کربلاییان تاریخ آموختند.نگاهی به زندگی حضرت زینب
(س)شش سال از هجرت پیامبر اسلام
(ص) از مکه به مدینه می گذرد . خانة امام علی (ع) دوباره نورانی شده است . همسر امام علی (ع) منتظر دیدار نوزاد خویش است . پدر بزرگ مهربان این خانه به سفر رفته است ...روز پنجم ماه جمادی الاول است
. انتظار به پایان می رسد و نوزاد بسیار نورانی به دنیا می آید . مادر مهربان فرزندانش را صدا می کند ، آنها را می بوسد و خواهر کوچولو را نشان می دهد.در این خانه هیچ کس جلوتر از پیامبر
(ص) حرکت نمی کند . همه اهل این خانه پیرو پیامبر هستند . آنها حتی در نامگذاری فرزندشان منتظر پیامبر می مانند. پیامبر(ص) هم به این خانواده علاقه ی بسیاری دارد . او هر وقت می خواهد به سفر برود در آخرین لحظه به این خانه می آید و از اهل خانه خداحافظی می کند و بعد از بازگشت از سفر، اول از همه به این خانه می آید و به آنها سلام می کند ...پیامبر
(ص) از سفر باز می گردد . وارد خانه ی دخترش که می شود ، خبر تولد دختری در این خانواده بسیار خوشحالش می کند . در همان حال فرشته ی وحی برای او خبر می آورد که :« یا محمد (ص) ، نام این نوزاد را زینب بگذار ... و بشنو مشکلاتی که بر سر او خواهد آمد ... و پیامبر اشک می ریزد ...پیامبر در پاسخ به نگاه متحیرانه ی اطرافیان می فرماید
:« اسم او را زینب می گذاریم . این اسمی است که خداوند برای او انتخاب کرده است . مبادا کسی این ناز دانه را اذیت کند . من الآن از جبرییل شنیدم که بر سر این دختر مصیبت های کمر شکنی خواهد آمد».بدین گونه نوزادی در خانة علی
(ع) به دنیا آمد که یک زندگی پر حادثه و پر خاطره را شروع کرد. برخی از خاطرات زندگانی سراسر سختی او را مرور می کنیم.o
روزی حضرت زهرا (س) به پدرش فرمود : « محبّت عجیبی بین زینب (س) و حسین(ع) هست . علاقه ی آنها به حدی است که اگر یک روز بوی حسین از خانة ما نیاید ،o زینب می میرد » . پیامبر آهی کشید و اشک از چشمانش سرازیر شد و ضمن تأیید این علاقه فرمود : « فاطمة عزیز ! ای نور چشمان من ! این دخترک دوست داشتنی به هزار گونه سختی و رنج و مصیبت دچار خواهد شد...»o
حدود 4 سال از عمر این دختر مهربان و دوست داشتنی گذشته بود که خانه ی پدربزرگش ماتم زده شد . همه دور پیغمبر می گشتند و ناراحت بودند . زینب هم از موقعیت استفاده می کند و کنار بستر پدر بزرگش می نشیند . احوال او را می پرسد و بعد از کمی شیرین زبانی می گوید : « پدربزرگ عزیز !o یک شب خوابیده بودم . خواب دیدم که باد تندی وزید و دنیا تاریک شد . من از شدت باد به یک درخت تنومند پناه بردم . آنقدر باد تند می وزید که درخت از جا کنده شد . به زحمت خودم را به شاخه ای از درخت رساندم و از آن شاخه گرفتم . باد شاخه ی درخت را هم شکست . خودم را به شاخه دیگری رساندم . آن شاخه را هم باد از من گرفت . آنگاه به دو شاخة باقی مانده از درخت چسبیدم . باد وحشتناکی آن دو شاخه را هم شکست و من از شدت ناراحتی از خواب بیدار شدم ».پدر بزرگ مهربان و عزیزش آهسته آهسته گریه کرد و فرمود
: عزیزم ! درخت بزرگی که در خواب دیدی ، من هستم که از میان شما می روم . شاخة اول آن درخت مادرت زهرا (س) است . شاخة بعدی پدرت علی (ع) و دو شاخة دیگر برادرانت حسن (ع) و حسین (ع) هستند ....»o
سه ماه از درگذشت ِ پیامبر نگذشته بود که مادر پرستار کوچک را صدا کرد ،o موهایش را برای آخرین بار شانه زد و سفارشش هایی به او کرد . بعد دو تا بسته به او داد و گفت : یکی از این دو بسته مال دختر ابوذر است و یکی مال خودت . توی بسته تو پیراهنی هست که آن پیراهن مال برادرت حسین (ع) است . هر وقت که حسین پیراهنش را خواست مأموریت بزرگ تو شروع می شود . ... لحظاتی بعد مادرش از دنیا رفت .o
روزی حضرت زینب (س) در حضور پدرش امام علی (ع) داشت قرآن می خواند . با شیرین زبانی خاصی سر صحبت را با پدر باز کرد. و در مورد مفهوم واقعی و درس های عملی آیه هایی که خوانده بود ،o از پدرش سوال کرد . حضرت علی (ع) هم ضمن پاسخ به پرسشهای او به گونه ای ظریف مسئولیت پاسداری از ارزشهای الهی ،o پاسداری از عزت و عفت مسلمین و دفاع از حق و امانت را برایش گفت .حضرت زینب با لحنی جدی گفت
: پدر جان حرفتان را صریح بزنید . من همه چیز را می دانم. مادرم برای اینکه برای فردا آماده ام کند ، همه خبر را به خودم گفته است.خواستگاران زیادی برای ازدواج با حضرت زینب می آیند
. حتی یکی از پادشاهان هم به خواستگاری اش آمده بود .مردی که به خواستگاری زینب سلام اله علیه آمده بود همان کسی است که پیامبر درباره اش فرموده بود
: « عبدالله بن جعفر به من شبیه است ». آنگاه او را به دست راست خود گرفته و به او فرمود :« بار الها به جعفر اولاد صالح عطا بفرما و به کسب او برکت بده ...»مهریه ی حضرت زینب
(س) به اندازة مهریه ی مادرش زهرا (س) بود .همسر زینب
(س) ، یکی از رزمندگان سپاه امام علی (ع) است . او در جنگ صفین یکی از سرداران اسلام بود .علی ، محمد ، عون ، عباس و ام کلثوم فرزندان حضرت زینب هستند
.پس از اینکه امام علی
(ع) به کوفه رفت ، خانوادة زینب هم به کوفه مهاجرت کردند .شب نوزدهم ماه رمضان ، رهبر مسلمین جهان ، امام علی
(ع) مهمان زینب (س) است پدر تا اذان صبح در حال مناجات است . پس از اذان صبح پدر به مسجد می رود . دشمنان اسلام راستین و دشمنان حاکمیت اسلام و دشمنان عدالت او را ترور می کنند . پدر را در گلیمی گذاشته ، به خانه می آورند . امّا نزدیک خانه می گوید ، بگذارید با پای خودم به خانه بیایم . دلم نمی خواهد زینب مرا در این حال ببیند.زینب پرستاری پدر را به عهده می گیرد و در موقعیت های مناسب پرسش هایی هم می کند
. یک بار از پدرش پرسید : پدر جان من از «امّ ایمن» شنیدم که پیامبر فرموده اند حسین در روز عاشورا در مکانی به نام کربلا لب تشنه شهید می شود ، آیا این حرف درست است ؟امام علی
(ع) فرمودند : «بله دخترم . ام ایمن درست گفته . او از زنان راستگوی پیامبر(ص) است . امّا من می خواهم خبر دیگری را هم به تو بدهم و آن اینکه روزی تو را از دروازه ی همین شهر کوفه به عنوان اسیر خارجی وارد می کنند . مردم شادی می کنند و شهر را تزیین می کنند و همراه با دست زدن و هلهله کردن ، شما را در شهر می گردانند ... هنوز از حادثة شهادت امام علی (ع) نگذشته که برادرش را مسموم می کنند . زینب همانطور که به پرستاری برادرش مشغول است ، نم نم گریه می کند . امام حسین (ع)او را دلداری می دهد . امام حسن (ع) اخبار آینده را در اختیارش می گذارد و آرامش می کند . آنگاه می فرماید :« برایم تشت بیاور . جگرم دارد می سوزد ...»ده سال دیگر هم گذشت
. اینجا کربلاست . امام حسین (ع) دارد شمشیرش را تیز می کند . از لا به لای صدای تیز شدن شمشیرها ، زمزمه ای هم به گوش می رسد .صدای امام حسین
(ع) است که می گوید :یا دَهْرْ اُفٍّ لَکَ خلیلی ِ
کَمْ لَکَ بِااِلاشراقِ وَ قَدْ قَتیِلیِ
«
ای زمانه ، اف بر تو ! که با هیچ کس سر دوستی نداری ... »زینب کنار بستر برادر زاده اش به پرستاری مشغول است ، سراسیمه به خیمه ی برادرش می رود و می گوید
:طوری شعر می خوانی که انگار به مرگ خود یقین داری ...برادرش در پاسخ می گوید
:در کشتن من هیچ تردیدی وجود ندارد د، فردا من و همة اصحابم کشته می شویم
... فردا روز به اسارت رفتن شماست .فردا روز سیلی و تازیانه خوردن تو و کودکان است ،
فردا خیمه ها را به آتش می کشند
.فردا
...خواهرم یادت باشد که در نمازهای شب مرا هم دعا کنی
...o
بدین گونه مسئولیت پرستاری از بیماران و جانبازان و کودکان یتیم به گردن زینب می افتد و راه پر پیچ و خم رساندن پیام شهیدان کربلا آغاز می گردد.معرفی مراکز تحقیقات اسلامی و موتورهای جستجو
مراکز تحقیقات اسلامی
امام زمان حضرت مهدی علیه السلام
http://www.emammahdi.com/
سایت مقام معظم رهبری
http://www. Wilayah.org/
مؤسسه تبیان
http://www.tebyan.net/
سازمان کتابخانه ها ، موزه ها و مراکز اسناد آستان قدس رضوی
http://www.aqlibrary.org/
آیت الله مرتضی مطهری
http://www.motahari.org/
شیعه و قرآن
http://www.al-shia.com/
بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
http://www.islamic-rf.org/
شبکة شارح
http://www.shareh.com/
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
http://www.al-shia.com/
پایگاه اطلاع رسانی معارف
http://www.maarefsite.com
یا مهدی
– دربارة امام زمان علیه السلامhttp://www.yamahdi.com/
بنیاد اندیشة اسلامی
http://www.e-resaneh.com/
جستجوگر پایگاه های شیعی
http://www.shiasearch.net/
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
http://www.icronet.org/home.htm/
حج
http://www.hadj.ir/
مجمع جهانی اهل بیت
(ع)http://www.ahl-ul-bait.org/persian/persian.htm
سایت اسلامی
http://www.islamisite.com/
مرکز اطلاعات و تحقیقات اسلامی
http://www.iric.org/
اجلاس دوسالانة بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی
(عج)http://www.ejlasmahdi.com/
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
(ع)، شبکه امام صادقhttp://www.ima-sadiq.net/
امام علی علیه السلام
http://www.imamalinet.net/
دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیه قم
http://www.balagh.net/
موتورهای جستجو
http://www.yahoo.com/
http://www.google.com/
http://www.msn.com/
http://www.dogpile.com/
http://www.altavista.com/
http://www.netscape.com/
http://www.ask.com/
http://www.about.com/
http://www.excite.com/
http://www.lycos.com/
http://www.snap.com/
http://www.go.com/
http://www.search.com/
http://www.alltheweb.com/
http://www.metacrawler.com/
http://www.power-searcg.info/
http://www.hotbot.com/
http://www.mamma.com/
http:/seach.looksmart.com/
http://www.teoma.com/
http://www.123world.com/
http://www.shiasearch.net
1-
رسیدگی به نمازقال الامام صادق
(ع) :اِنَّ اَوّلَ م?ا یُح?اسَبُ بِهِ الْعَبْدُ اَلصَّلا?ةُ
.همانا نخستین چیزی که به حساب آن رسیدگی می کنند ، نماز است
. ( الکافی 3/268 )2- سبک شمردن نماز
قال رسول الله
(ص):لَیْسَ مِنّی مَنْ اسْتَخَفَّ بِصَلا?تِهِ
.از من نیست کسی که نماز را سبک بشمارد
. (الکافی 3/269)3- تقرب به خدا
قال رسول الله
(ص) :م?ا تَقَرَّبَ الْعَبْدِ اِلَی اللهِ بِشَیْءٍ مِنْ سُجُودٍ خَفِیٍّ
.هیچ عبادتی مانند سجده های پنهانی سبب تقرب به خدا، نمی شود
. (المواعظ العددیه ، ص 19) .4-
سهل انگاری درنماز قال الامام علی (ع) :تَک?اسُلُ الْمَرْء فی الصَّلاةِ مِِنْ ضِعْفِ الایمان
.سستی و سهل انگاری در نماز ،از ضعف ایمان شخص است
. ( المواعظ العددیه ،ص 21)5- آخرین نماز
قال رسول الله (ص) :وَ اِذا صَلَّیْتَ صَل?اةَ مُؤدِّع ٍ
.هنگامی که نماز می گزاری ، آن چنان باش که گویی آخرین نماز توست
. (محجة البیضاء 1/350)6- محبوبترین اعمال
قال علی
(ع) :اَحَبُّ الْاَعْم?الِ اِلیَ اللهِ الصَّلو?ةُ
.محبوبترین اعمال نزد خداوند نماز است
. ( بحاروالانوار / جلد 82/ ص 233).7- نماز نگهبان الهی
قال الامام صادق
(ع):اِنَّ الصَّلو?ةَ حُجْرَةُ اللهِ فِی الْاَرْضِ
.همانا نماز نگهبان الهی در زمین است
. (بحارالانوار / ج 78/ص 199)8- خواب با علم
قال رسول الله
(ص) :نَوْمٌ عَلی? عَلْمٍ خَیْرٌ مِنْ صَل?وةٍ عَلی? جَهْلٍ
.خواب با علم بهتر از نمازبا جهل است
. (نهج الفصاحه / ص 633)9- موجب اجابت دعا
قال رسول الله
(ص)الصَّل?وةُ اِج?ابَةٌ لِادُّع?اءِ وَ قَبولٌ لِلْاَ عْم?الِ
.نماز موجب اجابت دعا و قبولی اعمال است
.(بحار/ ج 82 / ص 1).10- سلاح مؤمن
قال رسول الله
(ص):الصَّل?وةُ سِل?احٌ عَلیَ الْک?افِر ِ
.نماز سلاح مؤمن علیه کافر است
. (بحار الانوار / ج82/ ص 56).
روز13آبان 58،پاسخ کوبنده ای بود به دولت ستمشاهی،که هرگزفراموش نخواهدشد،درچنین روزی دانشجویان مسلمان پیروخط امام ،لانه جاسوسی را تسخیر کردند واین حرکت اسلامی بود که به لحاظ اهمیت فوق العاده اش آن را انقلاب دوم نام نهادند.
13آبان روز پرتوان وغرش رعدآسای ا... اکبر وروزدرهم شکستن کاخ های ظلم واستبداد که برروی خونهای صدها هزار جوان بناشده بود.
13آبان روزبرچیده شدن نظام های شرک شاهنشاهی است.
13آبان اوج فریاد طاغوت شکن دانش آموزان است.
منظومه محبت زهرا و آل او
بر خاطر کواکب ازهر نوشته اند
دوشیزگان پرده نشین حریم قدس
نام بتول بر سر معجر نوشته اند
میلاد گل یاس نبی (ص) محضر گل نرجس وهمه عاشقان آل الله مبارک باد
و بر تو ای مادر عزیز که جانم فدای تو !