مردی از تبار راستان
در دوازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 هجری شمسی آیت الله استاد مرتضی مطهری توسط گروه تروریستی فرقان به درجة رفیع شهادت نائل آمد. شهید مطهری به سال 1299 شمسی در فریمان خراسان متولد شد و در مشهد و قم نزد اساتیدی هم چون آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری ، سید محقق داماد و سید حسین طباطبایی بروجردی شاگردی کرد. استاد مطهری در طول تحصیلات خویش در حجره ای محقر زندگی می کرد . او از سال 1319 شمسی به محضر درس امام خمینی «ره» راه یافت و مدت دوازده سال نزد ایشان فلسفه و عرفان آموخت . در سال 1334 شمسی ، از سوی دانشگاه تهران برای تدریس در دانشکدة الهیات و معارف اسلامی دعوت به همکاری شد و از آن پس مدت 23 سال تدریس در این دانشکده را به عهده داشت . ایشان در پی حوادث 15 خرداد 1342 دستگیر ، زندانی و ممنوع المنبر گردید. در جریان شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ، استاد شهید مطهری فعالانه در جهت رهبری حرکت های جامعه قرار داشت. سرانجام این استاد توانا که امام خمینی «ره» ایشان را ثمرة عمر خویش خواندند توسط گروه منحرف و تروریستی فرقان ، به هنگام خروج از جلسه شورای انقلاب مورد اصابت گلوله قرار گرفته ، به شهادت رسیدند.
در مورد شخصیت استاد شهید مرتضی مطهری ، حرف ها و حدیث های فراوانی شنیده ایم اما در سالگرد شهادت آن بزرگوار به جاست که نکته هایی را که برای ما آموزنده ترند مرور کنیم
.الف
– شهید مطهری به معلمین بزرگوارش بسیار احترام می گذاشت . مثلاً در مورد معلم اخلاقش که امام خمینی «ره» بود می فرماید : «درس اخلاقی که به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می شد ، مرا سرمست می کرد . بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آنچنان به وجد می آورد که تا دوشنبه یا سه شنبه هفته بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم شکل گرفت. من همواره خود را مدیون او دانسته و می دانم . راستی که او «روح قدس الهی » بود.ب
– بسیاری از کسانی که با مسائل جوانان آشنا هستند ، اعتقاد دارند که کتابهای شهید مطهری علاوه بر اینکه پاسخ بسیاری از پرسش ها را در بر دارد ، راه حل مسایل و مشکلات دیگر را هم نشان می دهد ، به گونه ای که اگر کسی در یک سیر مطالعاتی درست و حساب شده و با کمک معلّمی آگاه و دلسوز به مطالعة کتابهای ایشان بپردازد ، کمتر مسئله ی اسلامی ممکن است برایش پیش بیاید که در پاسخ به آن ناتوان باشد.ج
- شهید مطهری خصوصیات شخصی جالبی داشته اند که هر یک از آنها می تواند درس زندگی و موفقیت باشد.مثلاً
:- ایشان همیشه با وضو بودند و توصیه می کردن که همیشه با وضو باشیدبه طبیعت خیلی علاقه داشتند و در محیط های طبیعی به تفکر می پرداختند
.شب ها قبل از خوابیدن چند آیة قرآن می خواندند
.به فقرا و مستمندان کمک می کرد
.به پدر و مادر و معلم های شان خیلی احترام می گذاشتند
.مطالب خوبی را که در کتابها مطالعه می کردند ، یادداشت می کردند
.د
– یکی از جنبه های قابل توجه و درس آموز استاد مطهری که می تواند سرمشق بسیار خوبی برای تمام کسانی که می خواهند در بررسی و حل مسائل – خصوصاً مسائل اسلامی – به روش علمی عمل کنند باشد؛ شیوة تحقیق استاد مطهری است . قطعاً می توان گفت یکی از بزرگترین رموز موفقیت ایشان در شناخت و معرفی اسلام ، شیوة منظم در تحقیق بود. خود او بارها این نکته را متذکر می گردید که خوب طرح کردن سؤال و درک اشکال خود قسمت بزرگی از حل مساله است . شیوة صحیح بررسی مسائل در تمام کتابهای استاد به چشم می خورد. در مورد روش صحیح مطالعه ، استاد شهید چنین می فرماید :« ....
انسان کتاب را بار اول به قصد لذت می خواند ، در این صورت نمی تواند در مورد مطالعه کتاب ، حساب و قضاوت کند ، دور دوم می خواند ، حتی قوی ترین حافظه ها نیازمند است که یک کتاب مفید را لااقل دو بار پشت سر هم بخواند ، پس از آن ، مطالب را تجزیه و تحلیل و دسته بندی می کنند و هر مطلبی را با توجه به اینکه از چه دسته مطالب است به حافظه می سپارد ، بعد کوشش می کند که کتاب دیگری را در دستور مطالعه قرار دهد که در موضوع پیشین است . حتی الا مکان تا از موضوعی فارغ نشده است و در حافظه به صورت روشن و منظم سپرده است وارد موضوع دیگر نشود . اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک سرگرمی مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر بپردازد.انسان رشید کتابها و مطالبی را که بر خود لازم می داند جمع می کند آنها را مکرراً مطالعه و دسته بندی و سپس خلاصه می کند
. خلاصه را یادداشت و به حافظة خود می سپارد ، بعد به موضوع دیگر می پردازد . چنین فردی اگر حافظه اش ضعیف هم باشد از آن حداکثر استفاده را می کند و مثل کسی می شود که کتابخانة منظمی با قفسه های مرتب دارد کتابخانه ای که هر قفسه اش به کتابهای معینی در رشتة خاص مربوط می شود به طوری که هر کتابی را که بخواهد فوراً دست می گذارد روی آن و آن را می یابد اما اگر غیر از این باشد همان آدمی است که کتابخانه ای با هزارها کتاب داشته باشد اما کتابها را روی هم ریخته است هر وقت کتابی را بخواهد دو ساعت باید دنبالش بگردد تا پیداکند...«
سه نامه از میان نامه های شهید مطهری »به دخترشان
:نور چشم عزیزم دختر گرامیم
... خانم مطّهریسلامت و سعادت تو را از خداوند متعال همواره مسئلت داشته و دارم
...
فرزند عزیزم می گویند :مرد خردمند هنر پیشه را عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن با دگری تجربه بردن به کار
ولی بعضی افراد آن چنان زیرک و باهوش اند که گویی دوبار به دنیا آمده اند و این بار دوم است و بعضی افراد چنانند که با چند بار به دنیا آمدن هم تجربه نمی آموزند و من امیدوارم و از خداوند مسئلت دارم که تو و سایر فرزندانم از گروه اول باشید
....
دختر عزیزم خداوند متعال می فرماید:« لئن شکرتم لازیدنّکم ولئن کفرتم ان عذابّی لشدید » یعنی اگر نعمتی که به شما دادم قدر دانستید و حق شناسی کردید بر نعمات خودم بر شما می افزایم و اگر دچار طغیان و سرکشی و کفران شدید ، نقمت جانشین نعمت می کنم . امید و آرزوی من این است که همة فرزندانم قدردان نعمت ها و تفضّلات الهی باشند تا روز به روز خداوند بر تفضّلات خود و نعمات خود بیفزاید .مرتضی مطهری
5/7/56
به پسرشان
فرزند عزیزم : نور چشم مکرّم ، آقای علی آقا مطّهری وقفه الله لما یحب و یرضی .
از خداوند متعادل ، سلامت و موفقیّت و حسن عاقبت تو را مسئلت دارم
....
فرزند عزیزم ، دوستان و رفقایت ، بالخصوص هم اطاقی هایت را از طرف من سلام برسان ، اگر با هم به تهران آمدید آنها را به منزل بیار ؛ موجب خوشحالی و مسرّت ما است. در انتخاب دوست و رفیق فوق العاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است ، همچنین در مطالعة کتاب هایی که به دستت می افتد بر اطّلاعات اسلامی و انسانیت بیفزا . اگر جلسات خوبی در تبریز هست شرکت کن . اگر کتابی از این دست لازم شد پیغام بده تا برایت بفرستیم . حتّی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول می کشد مضایقه نکن و ثوابش را هدیة روح مبارک حضرت رسول اکرم (ص) بنما که موجب برکت عمر و موفقیّت است . انشاء الله . لازم به یاد آوری نیست که در انجام فرائض دینی نهایت دقّت را داشته باش...والسلام علیکم و رحمه ا
...مرتضی مطهری
19/2/56
به پدرشان
روحی فداک . امید و آرزو و درخواستم از درگاه خداند متعال همواره این بوده و هست که سایة مبارک آن قبلة مکرّم معظّم را بر سر همة ما باقی بدارد و به همة ما توفیق دهد که مشمول دعوات خیریّة شما بوده باشیم و به لطف و عنایات خود آن دعاها را دربارة ما با همة عدم قابلیّت مستجاب فرماید. بِمُحمّد و آله الطّاهرین
...
خدا را شکر می کنم که در زندگی محتاج نیستم ، روزی کفاف دارم ، به سلامتی و بهداشت خودم و فرزندانم می رسم ، وظایف دینی خود را به لطف خدا انجام می دهم ، به کار ، تحصیل و تربیت فرزندانم رسیدگی می کنم ، من بر کار مسلّطم نه کار بر من ، علی الظّاهر در جریان زندگی مظالمی به گردنم نمی آید ، نانی که می خورم نان کار و زحمت است ، آبرو و احترامم محفوظ است .مرتضی مطهری
5/7/44
استاد مطهری عزیز
شکسته و بریده باد دست آنانی که با تبر ترور ، بی رحمانه قامت استوار و تنومند تو را به خاک افکندند و با سر مذاب ، مغز تو را که عصارة عمری تلاش و تجربه و آموختن و اندوختن بود ، نشانه گرفتند و قلب تو را که برای اسلام می تپید از کار انداختند.
راهت پر رهرو باد
.سلام بر معلم
سلام بر جانشین انبیاء ، سلام بر دارندة آسمانی ترین عشق ها ، سلام بر تربیت کنندة پاکیزه ترین و نیرومندترین نسل ها ، سلام بر فرشتة خاک نشین و سلام برمهرو رنج
ای معلم !تو را در کجا تماشا کنم ؟
در بهشت زیبای خدا که جایگاه انبیاء و اولیاء است ؟
یا در افلاک ، که قرار گاه فرشتگان بی گناه است ؟
یا در این جهان خاکی و در حریم پاک وطن ، به هنگام رنج بردن و خون دل خوردن ؟
ای معلم عزیز! هر گاه تجلّیات با عظمت و پدیده های مقدسی را می بینم، نمی دانم چه حالی می شوم ، که بی اختیار ، به یاد مقام آسمانی تو می افتم ! هرگاه بر شکوه و عظمت آسمان مینا رنگ و ستاره های ابهام آمیز می نگرم ، هر دم مجد و جلال دریاها و اقیانوس های بی انتها را به خاطر می آورم . هر وقت ابهّت و صفای دشت ها و جنگلهای فرح انگیز را به یاد می آورم . نمی دانم چه احساسی می کنم که بی اختیار به یاد عظمت روح و صفای دل و بزرگی مقام تو می افتم !
آیا تاکنون طبیعت شکوهمند و غرق گشته در زیبایی و صفا را از قلّة کوه ها تماشا کرده اید ؟ آیا دشت های بهشتی و بوستانهای با صفا را ؛به هنگام سحر مشاهده کرده اید ؟ آیا احساس می کنید که پاکی و صفای دشت ها ؛ تا چه اندازه با صفای قلب معلم مشابه است ؟
آری ، روح آسمانی معلم ، از پاکی و صفا سرشته ، با عظمت و وقار لبریز گشته و با مهر و وفا آکنده است
.معلم سایة لطف خداست و یا فرشتة رحمتی است که به هوا داری سعادت و نیک بختی فرزندان جامعه خلق شده است
. معلم عاشق بی آزاری است که تنها به دانش آموزان خود عشق می ورزد. معلم پروانه ای است که از زحمت سوخت پروا ندارد . انسان مقدسی است که سرا پای وجودش از فداکاری و زحمت ساخته شده است و به خاطر همین رنج ها و فداکاری هاست که گاهی ، قهرمان ها به وجود می آیند ، نابغه ها پیدا می شوند ، دانشمندان پا به صحنه می گذارند ، پزشکان و مهندسان پدید می آیند ، مخترعین و مکتشفین و متفکرین و متعهدین خلق می شوند ، آری ، همه کس شخصیت خویش را پس از پدر و مادر ، مدیون رنج ها و فداکاری های معلم می داند .پس هرگز نمیر ، معلم عزیز
مقام معلم
عجب عالمی است عالم با صفای معلم
عجب مکتبی است مکتب با وفای معلم
چو ایزد بنامید خود را معلم
زبان کی تواند بگوید ثنای معلم
بگفتا نبی من بُعْثتُ معلم
به از این نباشد مقامی برای معلم
بود او چراغ خرد ، رهنمای سعادت
بسی ره که روشن شده از صفای معلم
جهان زنده گردد ؛ ز نطق و بیانش
رسد گر به عالم ؛ صدای رسای معلم
به هر محفلی کو قدم می گذارد
دل و دیده روشن شود ، از لقای معلم
جهان گر به پایش ، همه دُر بریزد
مشخص نگردد ، مقام و بهای معلم
سزد گر نمایی تو جان را نثارش
نداند کسی تا چه حدّ است جز ای معلم
ز علم و ز عالم ، بود تا نشانی
نبینی تو هرگز به عالم ، فنای معلم
بدین گفته ها ، گر به دل آشنایی
طلب کن ز حق گل بقای معلم
آری معلم بر اوج جان ها خطّ دانش و ایمان می نگارد و در ضمیر پاک دانش آموزان ،نقش فطرت را برجسته تر می سازد و با خامة تعلیم جامة تربیت بر اندام روحشان می پوشاند و با کاشتن بذر عفاف و صداقت و تعهّد در دل ها ، ارزش فوق مادی می آفریند
.تلاش صبورانه و دلسوزانة معلمان و مربیّان متعّهد در بارور ساختن نهال های انقلاب ، جریان آب زلال در بوستان فرهنگ و عرفان است
.